گروه تلاش برای نهادینه شدن حقوق بشر در ایران (مهر ایران)

قوانین اسلامی

       

English

 محاکمه رژیم

 نافرمانی

 فدرالیزم

 مقالات

 حقوق بشر

 در باره مهر

متن فارسی سخنرانی در کنفرانس سازمان عفو در واشنگتن دی-سی

در یاد بود قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷

  

 ترجمه فارسی متن سخنرانی محمد پروین بنیان گذار گروه مهر (۱۹ سپتامبر ۲۰۰۳)

قتل عام هزاران زندانی سیاسی وحشتناک ترین جنایتی است که رژیم جمهوری اسلامی ایران انجام  داده است .این نه اولین جنایت رژیم بود و نه اَخرین اَن . این جنایات از سال ۱۹۷۹ آغاز شده و ادامه دارد. ما در اینجا جمع نشده ایم که برای قربانیان این قتل عام عزاداری کنیم بلکه می خواهیم دریابیم چگونه می توان این جنایات را افشا و متوقف کرد. از این گذشته ، به عنوان فعالان حقوق بشر ، این وظیفه اصلی ما است.

به گمان من تا اَنجائیکه به ایران مربوط میشود ما موفقیت چندانی در این راستا نداشته ایم. و منظورم از "ما" هم فعالان ایرانیانیست و هم سازمانهای حقوق بشر بین المللی. سعی میکنم که این مسئله را توضیح دهم با امید به اینکه با تشریح مسئله و روشن ساختن موانع اَن شاید به راه حلی دست یابیم.

مردم ایران رعب و وحشت رژیم اسلامی را از زمان ایجادش در سال ۱۹۷۹ تجربه کرده اند. آنها نتوانسته اند اَنچنانکه میخواهند لباس بپوشند، حرف بزنند، بنویسند، رای بدهند ، دعا کنند، برقصند، عشق بورزند، بخندند و اَنگونه که میخواهند زندگی کنند.  و اَنها برای اینکه نخواسته اند از این حقوق اولیه دست بردارند، بهایش را با مایه گذاشتن جان خود، صدها و هزارها جان پرداخته اند.

آنها هنوز هم از هر فرصتی برای نشان دادن نفرت خود به سیستم ترور رژیم اسلامی استفاده می کنند.

آنها می دانند که اعمال تروریستی و ​​همه قساوت هایی که توسط این رژیم انجام می شود، تنها ناشی از عمل خودسرانه بخشی از این رژیم نیست این رفتار عادی کلیت رژیم و قوانینی است که همه اَنها منجمله رئیس جمهور فعلی ، آقای خاتمی از اَن پیروی میکنند.  اکثر مردم این را می دانند،  نشان داده اند که دیگر هیچ اعتمادی به اصطلاح اصلاح طلبان رژیم اسلامی ندارند، و خواهان یک سیستم سکولار و دموکراتیک هستند.

یک مبارزه جدی برای یک رژیم سکولار آزاد در ایران وجود دارد و من می خواهم بررسی کوتاهی از این مبارزات را ارائه دهم.

مبارزات مردم ایران برای آزادی و دموکراسی بر اساس مبارزات نافرمانی مدنی است که برای به چالش کشیدن اقتدار رژیم از طریق تظاهرات و اعتصابات صورت میگیرد.  آنها در حال شروع بایکوت کردن و عدم شرکت در انتخاباتی هستند که از طرف رژیم برگزار میشود. این خود بخشی از مبارزات نافرمانی برای سلب مشروعیت از رژیم اسلامی است.

اگر این جنبش سازمان یافته شود ، شبکه های مستقل خود را تشکیل داده و قادر شوید میلیون ها نفر را برای نافرمانی از این رژیم بسیج کند، پایان عمر رژیم بسیار نزدیک خواهد بوداین کار بسیار بزرگی و مشکلی است ولی باید و می تواند انجام شود.

البته این باور گسترده وجود دارد كه براندازی یک رژیم نباید دغدغه یك سازمان حقوق بشر باشد .منتها، من معتقدم اگر نقض حقوق بشر در قانون اساسی رژیمی نوشته شده و نهادینه شده باشد، امری که در مورد رژیم اسلامی در ایران صادق است، هر توجه و برخورد جدی به موارد حقوق بشر طبیعتا مستقیماً رژیم و موجودیت آن را هدف قرار می دهد. بنابراین، برای متوقف کردن حقوق بشر در ایران، باید قانون اساسی آن را تغییر داد و تمام مواضع غیر منتخب کسانی را که حاکم بر کشور هستند، از بین برد. باید کلیت نظام حاکم را از برانداخت.

متأسفانه رژیم اسلامی تنها مانع مبارزات ملت ایران برای آزادی و دموکراسی نیست. ایرانیان با دولت های سود جوی جهان ، گروه های لابی گر با بودجه های کلان و پنهان و رسانه هایی که از گزارش صادق و درست تهی هستند هم مواجه اند. این افراد و گروه ها هستند که به اَمران و بانیان ستم بر ایرانیان مشروعیت می بخشند.  

به جای افشای نقض حقوق بشر در ایران و اعمال تمام فشارهای ممکن بر رژیم جمهوری اسلامی برای متوقف کردن نقض حقوق بشر، دولت های غربی و رسانه هائی که بر اساس منافع خود رفتار میکنند ، عمدا وضعیت وحشتناک مردم ایران را نادیده گرفته اند  .آنها با این کار ما را از کمک افراد آزادیخواه دنیا که از اوضاع واقعی ایران مطلع نشده اند و نمی دانند چه اتفاقی در آنجا رخ می دهد،  محروم کرده اند و ما وسائل و منابع لازم برای تماس با اَنها را نداریم. 

به عنوان مثال ، تعداد بسیار کمی از غیر ایرانی ها از قتل عام هزاران زندانی سیاسی که در تابستان سال ۱۹۸۸ رخ داد اطلاع دارند. به استثنای سازمان عفو بین الملل که گزارشی را به زودی پس از این قتل عام منتشر کرده است ، به سختی می توان مقاله یا گزارش منتشر شده ای را در رسانه های غربی یافت. 

دو سال پیش، سازمان مهر (MEHR) با مشورت با سایر گروه های ایرانی در سراسر جهان ، اول سپتامبر را به عنوان روز یادبود قربانیان این قتل عام اعلام کردسال گذشته ، ما این روز را به عنوان روز جهانی یادبود برای قربانیان این قتل عام به کنفرانس منطقه ای جنوبی عفو بین الملل پیشنهاد دادیم .این قطعنامه بعداً در نشست عمومی سالانه سازمان عفو در شهر آتلانتا تصویب شد. میلیونها تشکر از سازمان عفو که این امر را ممکن ساخت. 

اما آیا در رسانه های غربی سخنی درباره این واقعه شنیده اید؟  این و بسیاری از جنایات وحشتناک دیگر رژیم اسلامی کاملاً نادیده گرفته می شودالبته آنها به خاطر منافع خود هیچ فرصتی را برای مشروعیت بخشی به این سیستم ترور از دست نمی دهند.

همانطور که این روزها شاهد اَن هستیم ، اتحادیه اروپا به رهبری انگلیس، فرانسه و آلمان برای بهره گرفتن از امضای پروتکل انرژی اتمی و مشروعیت بخشیدن به رژیم اسلامی در ایران تلاش حساب شده ای را اَغاز کرده است. شرایطی که دولتهای اروپایی و وزارت امور خارجه ایالات متحده برای برقراری مجدد رابطه و رفع تحریم بر رژیم ایران ترسیم کرده اند، رعایت حقوق بشر را در بر نمیگیرد. و اگر اشاره ای به آن وجود داشته باشد، مبهم است و خواست مشخصی را مطرح نمی کند. البته ، آنها در مورد سایر شرایط بسیار دقیق هستند. این شرایط عبارتند از:

  -اعضای القاعده در ایران باید بازگردانده شوند

- پروتکل جدید برای بازرسی از سایتهای انرژی اتمی باید امضا شود.

- ایران باید به عنوان ضمانت عدم مداخله در اوضاع عراق در تلاش برای بازسازی عراق شرکت کند.

چند شرط مشابه دیگر هم هست ولی هیچ اشاره ای به شرایط حقوق بشر در ایران وجود نداردآنها در مورد آن سکوت می کنند و حتی اگر برای حفظ ظاهر چیزی بگویند، فقط کلمات و حرکات توخالی هستنداگرچه ما به شدت اعتقاد داریم كه جمهوری اسلامی ایران باید شرایط درخواست شده را رعایت كند، منتها به هیچ وجه بر این باور نیستیم كه رژیم اسلامی قبل از اینكه نقض حقوق بشر در ایران کاملا متوقف شود، با آغوش باز پذیرفته شده و مشروعیت بگیرد.  صرف نظر از تعداد این نوع معاهداتی که آنها امضا می کنند، این رژیم هنوز یک رژیم تروریستی است که طی بیست و پنج سال گذشته مردم ما را با ترور و وحشت مواجه کرده است و شایستگی هیچ نوع پذیرشی را ندارد.

برخی از رسانه های آمریکایی همیشه رژیم اسلامی را بهترین گزینه برای ایالات متحده (یعنی شرکت های آمریکایی و ویژه شرکت های نفتی!) در ایران می دانند. آنها از هر فرصتی برای توجیه برقراری مجدد رابطه با این رژیم استفاده می كنند و ادعا می كنند این رژیم قابل اصلاح است.

به عنوان نمونه ، بیایید سرمقاله  روزنامه لس انجلس تایمز  را در ۱۱ اکتبر بخوانیم و ببینیم که چگونه از جایزه نوبل خانم عبادی برای دفاع از آرمان خود سوء استفاده می کند:

"جایزه عبادی باید اصلاح طلبان و هواداران محمد خاتمی رئیس جمهور ایران را در تلاش برای سست کردن چنگ روحانیون اصولگرا تشویق کند. .بیانیه هایی مانند بیانیه کمیته جوایز صلح، بدون توهین به مخالفان ، به میانه گران اعتدال می بخشد.  وصل کردن دولتی به "محور شرارت" اصلاح طلبان را به اردوگاه دشمنان خود میکشاند تا مبادا متهم به خیانت شوند. 

دولت بوش می تواند علیه سلاح های هسته ای احتمالی ایران مبارزه کند ، اما باید دولت را هم در گیر کند و بی سر و صدا از تلاش اصلاح طلبان برای به دست آوردن قدرت بیشتر حمایت کند. درخواست واشنگتن برای کمک به ایران برای بازسازی عراق اقدامی هوشمندانه در این راستا است .ايران پيشنهاد تأمين آب و برق به عراق را داده و این ماه درکنفرانس اهدا کنندگان بين المللي در مادريد شركت خواهد كرد.

نیکی کدی (Nikki Keddie)، استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه کالیفرنیا در لس اَنجلس، در جدیدترین کتاب خود "ایران مدرن" چنین می نویسد که از سالهای ۱۹۸۰سیاست خارجی ایران
به طور فزاینده ای عمل گرا " شده است ولی از سال ۲۰۰۱ سیاست خارجی واشنگتن بطور فزاینده ای ایدئولوژیک و نسبت به رهبران ایران  تهدید اَمیزشده است. این باید تغییر کند.

ایالات متحده باید راه های بسیاری برای مرحبا گفتن به عبادی و همكاران او كه معتقدند اسلام با دموكراسی سازگار است، پیدا كند، پیامی که بخصوص  پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مهم است
. "

سازمان های بین المللی حقوق بشر و به ویژه عفو بین الملل تلاش زیادی برای افشا و متوقف کردن ظلم ها در ایران کرده ند. سازمان عفو بین الملل تعداد قابل توجهی "درخواست برای اقدامات فوری" را در دفاع از زندانیان سیاسی وعقیدتی در ایران منتشر کرده است. سازمان عفو یک صفحه وب بسیار آموزنده در مورد ایران ایجاد کرده است و از دیگر اقدامات حقوق بشری در مورد ایران از جمله تلاشهای گروه مهر  پشتیبانی می کند.  متأسفانه به دلیل محدودیت اختیارات تعریف شده سازمانهای حقوق بشر در مقابله با رژیم ایران و همچنین به دلیل برخی توهمات احتمالی درباره ماهیت رژیم کنونی در ایران و نقش و تأثیر جناح موسوم به "اصلاح طلب" آن ، این تلاشها در متوقف کردن نقض حقوق بشر در ایران چندان مؤثر نبوده است.

دلیل آن واضح است:  تا زمانی که رژیم اسلامی ایران در مسند قدرت باشد، نقض حقوق بشر متوقف نخواهد شد. ایده خوبی خواهد بود اگر سازمان های حقوق بشری واقع بینانه تر به ساختار قدرت در ایران و قانون اساسی رژیم اسلامی نگاه کنند تا بتوانند استراتژی بهتری را برای جلوگیری از نقض حقوق بشر اتخاذ کنند.

البته ، همانطور که اشاره کردم ، محدودیت دستور کارها و هدفهای سازمان های حقوق بشری اجازه نمی دهد که به این نتیجه گیری، هر چقدر هم که آنها صحت داشته باشند برسند. اگرچه سازمان های حقوق بشر ۲۵ سال شاهد ظلم و ستم های این رژیم بوده اند و می دانند که این قساوت ها مندرج در قانون اساسی این رژیم و بنابراین اعمالی "قانونی" هستند ، اما هنوز هم از برخوردی بسیار مکانیکی پیروی می کنند.

گروه های مدافع حقوق بشر به رهبر انقلاب و رئیس جمهور رژیم نامه می نویسند و از آنها می خواهند كه به قربانیان خود رحم نشان دهند و از اعضای سیستم خود بخواهند كه از آنها پیروی كنند. علیرغم عدم اعتقاد ما به این نوع فعالیتها، ما اَنها را ارتقا داده ایماین نوع درخواستها بسته به شرایط جهانی، گاه به گاه در اینجا و آنجا مفید واقع می شود ، اما برای کاهش نقض حقوق بشر نتوانسته اند به نتایج ملموس برسند. محدودیت این نوع برخورد همراه با برخی توهمات درباره امکان اصلاح در رژیم اسلامی که در تاکتیک های به کار رفته نشان داده شده است ، سؤالاتی را درمورد مواضع سازمان های حقوق بشری در مورد سایر موارد و بطور ویژه جدایی دین از دولت ایجاد می کند

البته ناگفته نماند که من به سازمانهای بین المللی حقوق بشر و به ویژه عفو بین الملل بسیار احترام می گذارم ، و کار بسیار خوبی را که برای پیشبرد مسائل مربوط به حقوق بشر در سراسر جهان انجام داده اند، تحسین می کنم. من به خود میبالم که از زمانی که دانشجوی کالج بودم عضو سازمان عفو بین الملل بوده ام. برخورد انتقادی من فقط برای اینست که به ارتقای مأموریت سازمان خود و سایر سازمانهای مشابه کمک کنم.

حال بیایید ببینیم علت این همه توهمات چیست. "نه" "بزرگی که مردم ما با رأی دادن به خاتمی به رژیم جمهوری اسلامی گفتند ، به نظر خیلی ها از جمله گروه های حقوق بشری قابل درک نبوده است.  دستگاه تبلیغاتی قدرتهای بزرگ و شرکت های بزرگ ، نتایج انتخابات را پیروزی دموکراسی در ایران جلوه دادند و این که خاتمی با اتکای بر ۲۰ میلیون رأی مسیر کشور را تغییر می دهد و به تدریج آزادی و دموکراسی را بر قرار خواهد کرد. رسانه های غربی هرگز ذکر نمی کنند که ۲۳۴  نفر از ۲۳۸ نامزد انتخابات رئیس جمهوری توسط گروهی از ملاهای غیر انتخابی حذف شده اند و اینکه خاتمی یکی از اَن چهار نفر برگزیده بودآنها به مردم جهان نگفتند كه ولی فقیه ، خامنه ای ، یکی از نفرت انگیزترین افراد در بین رهبران این رژیم، علناً ناطق نوری، یكی از چهار نامزد منتخب را مورد تائیید قرار داد و به همین دلیل بود که مردم به خاتمی كه نسبتاً چهره شناخته شده تری بود رای دادند که فقط به او نه گفته باشند. البته شاید هم این ترفند خود رژیم بود که بخواهد مردم را به شرکت در این انتخابات دروغین تشویق کند و ادای دموکراسی را برای ارضای دول خارجی در اَورد!

سوالی که همیشه از کسانی که این جریان مسخره را  انتخابات میخوانند می پرسم این است که آیا این امر را در کشور خود به عنوان یک انتخابات قابل قبول تحمل می کنید؟ اگر فقط کشیشان مورد تأیید واتیکان مجاز به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده بودند، آیا کسی که از ذهنیت درستی برخوردار باشد این را انتخابات و ایالات متحده را دموکراسی می نامید؟

متأسفانه عدم مشارکت ایرانیان در فعالیت های سازمان های بین المللی هرگز به بهبود این وضعیت کمکی نکرده و این توهم هنوز وجود داردما ایرانی ها باید سر زنشهای بسیاری را در این مورد به عهده بگیریم.  

مسئله قابل توجه دیگر این است که سازمان های بین المللی حقوق بشر معمولاً تمایلی به موضع گیری درباره جدایی دین از حکومت ندارند. من معتقدم که ایدئولوژی دینی مانند سایر ایدئولوژی ها به دو دلیل اصلی نباید برای حکومت کردن مورد استفاده قرار گیرد

اول ، احکام شرعی غیر قابل انطاف و تغییر نا پذیرند.  دوم ، تلاش برخی از افراد برای تغییر احکام شرعی، تفسیرهای مختلف و برخوردهای بسیار شدیدی را ایجاد کرده استبنابراین ، قوانین دینی هم انعطاف ناپذیر اند و هم مبهم میباشند. قوانین غیر قابل انطاف و مبهم نمی توانند مورد پذیرش جامعه جهانی قرار گیرند و بنابراین با مفاهیم جهان شمول دموکراسی و حقوق بشر در تضاد هستند. به گمان من، بسیار مهم است که این موضوع توسط سازمان های حقوق بشری مورد توجه قرار گیرد. متأسفانه ، به نظر می رسد هنگامیکه مطلبی به مذهب ربط پیدا میکند سازمان های حقوق بشری تمایلی به موضع گیری در مورد اَن ندارند.  در بعضی مواقع به نظر می رسد که این نوع محافظه کاری ممکن است مبنای نظری در نسبیت گرایی فرهنگی داشته باشدموضوعی که فرصت بحث در مورد اَن در اینجا نیست.                             

خوشبختانه ، این مواردی است که توسط سازمان عفو شناخته شده و در کنفرانس های اخیر به آنها پرداخته شده است. وظیفه همه فعالان حقوق بشر است که درگیر گفت و گوهای سازنده با گروه های حقوق بشری شوند و آنها را به سمت یک عملکرد جدی تر و واقعی تر در مورد نقض حقوق بشر در جهان و بویژه ایران سوق دهند.  

همه گروه های بین المللی حقوق بشری معتقدند که چون سیاسی نیستند نمی توانند در مقابل دولت ها موضع بگیرند. در این نوع برخورد تضاد عملی وجود دارد. رژیم اسلامی ایران هر روزه حقوق بشر را نقض می کند. افراد بیگناه را دستگیر می کند ، آنها را شکنجه داده و می کشد. و همه اینها در قانون آنها نوشته شده است. وقتی به آنها می گویید که نکشند ، شکنجه ندهند و جنایات آنها را افشا میکنید، در واقع با قانون اساسی رژیم مخالفت کرده اید. هیچ چیز سیاسی تر از این وجود ندارد

برای کمک به گروه های بین المللی حقوق بشری در درک بهتر از ساختار قدرت در ایران و ماهیت جناح های مختلف رژیم، باید در فعالیت های آنها شرکت کنیم و گفتگوئی مداوم در مورد این موضوعات داشته باشیم  .ما باید ماهیت واقعی به اصطلاح انتخابات در ایران را افشا کنیم و سعی کنیم که تلاشهایمان در رسانه ها انعکاس یابد.  کاری که در مورد انتخابات گذشته نتوانستیم انجام دهیم و تأثیری فاجعه بار داشت. این امر به سیستم ترور مشروعیت بخشید و اولویت دادن به مسائل نقض حقوق بشر را برای ما دشوارتر کرد.  

اکنون زمان آن رسیده است که به نگرانی های اولیه خود درباره نقش ایرانیان خارج از کشور در افشا و توقف نقض حقوق بشر در ایران بازگردیم. برای اینکه جامعه جهانی صدای ما را بشنود و نظر دولت مداران سود جوی جهان جلب شود، ایرانیان برون مرز باید به یک قدرت تبدیل شوند. وجود تعداد زیادی از ایرانیان ساکن خارج از کشور و به ویژه در ایالات متحده ، این امکان را ایجاد می کند که یک بلوک رای گیری قوی تشکیل شود که فقط بر اساس موضوع حقوق بشر در ایران رای میدهد. با این کار، خود را در موقعیتی قرار می دهیم که جهان به ما گوش می دهد و می توانیم از مردم آزادیخواه جهان کمک بگیریم  .با استفاده از این کمک و استفاده از قدرت رای خودمان می توانیم کمک دولتهای غربی به رژیم ایران را متوقف کنیم و بنابراین به مبارزات ایرانیان درون ایران برای آزادی و دموکراسی کمک کنیم

بعد از گذشت بیست و پنج سال، سازمان های حقوق بشری باید این واقعیت سخت و تلخ را بپذیرند که توسل به رهبران رژیم اسلامی برای نشان دادن رحم به قربانیان خود، نتایج بسیار محدودی به همراه داشته است و باید با سایر اقدامات عملی توام شود که شامل فشار اَوردن و متقاعد کردن دول غربی برای قبول این خواست است که کلیه روابط با رژیم اسلامی باید مشروط به رعایت حقوق بشر در ایران باشد.

آیا این در تضاد با دستورالعملهای سازمانهای حقوق بشراست ، اگر بگوییم هیچ کمکی نباید به رژیمی بشود که از روز تأسیسش حقوق بشر مردم خود را بطور سازمان یافته نقض کرده است ؟  

اگر این کار را نکنیم، ممکن است همیشه در مرحله افشای نقض حقوق بشر باقی بمانیم و هرگز قادر به متوقف کردن آنها نخواهیم بود. بیایید فرض کنیم که همه دنیا از ظلم های رژیم اسلامی با خبر شده اند.  از آنها چه می خواهیم؟ آیا قرار است از آنها بخواهیم نامه هایی به مقام معظم رهبری بنویسند و از او بخواهند که جان قربانیان را نجات دهد، یا از آنها می خواهیم که با استفاده از قدرت رای خود تلاش کنند تا دولتهایشان  کمک به این رژیم را متوقف کنند، و یا هر دو اینها؟ 

به باور من، جز اینکه همه امکانات از جمله به محاکمه کشیدن عاملان جنایتکار رژیم اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم، هرگز نمی توانیم نقض حقوق بشر در ایران را کاهش دهیم ، چه رسد به این که بتوانیم اَنرا متوقف کنیم.

 

 

Back to MEHR Home Page

_________________________________________________

MEHR IRAN
P.O. Box 2037
P.V.P., CA 90274

Tel: (310) 377-4590
Fax: (310) 694-8039
E-mail: mehr@mehr.org
URL: http://www.mehr.org
 

MEHR is a tax-exempt, 501 C (3), organization and
all contributions are tax deductible

برای کمک مالی به مهر از این اتصال استفاده کنید  

Please Sign Our Guestbook